یادداشت | نمازخانههایی برای "رفع تکلیف" مردم یا مسئولان
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، "ساعت شش و نیم صبح پرواز داشت. یک ساعت زودتر خودش را به سالن رسانده بود، هنوز نمازش را نخوانده بود که اعلام شد که پرواز چهل دقیقه تاخیر دارد. با خوشحالی خودش را به نمازخانه ترمینال فرودگاه رساند. انبوه جمعیتی که برای نماز نوبت به نوبت به هم جای خود را می دادند را دید. چند دقیقه ای منتظر ماند تا جای نماز برای خواندن پیدا کرد."
این حکایت بسیاری از نمازخانه هایی که شاید هر کدام از ما تا به حال با آن روبه رو بوده ایم. از فرودگاه گرفته تا پایانه های مسافربری اتوبوسی و نمازخانه های بین شهری.
در قرآن کریم یکی از نشانه های حکومت اهل ایمان، برپایی نماز است. پس از انقلاب اسلامی بحمدالله این مهم با اقامه سراسری نماز جمعه و راه اندازی ستاد اقامه نماز مورد توجه قرار گرفت؛ اما تداوم آن نیاز به فرهنگ سازی و البته همیاری بیشتر مسئولین و مردم را دارد.
واژه نمازخانه در فرهنگ اسلامی وجود نداشته است. در فرهنگ نامه معین درباره واژه نمازخانه دو معنی ذکر شده که قابل تامل است.1- جایی که در آن نماز خوانند. 2 - محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند.
می توان با این توصیف گفت که واژه نمازخانه واژه ای اسلامی نیست. در دین مبین اسلام محل عبادت و کارهای مهم سیاسی و اجتماعی در مکانی به نام مسجد انجام می شده است. حرمت و جایگاه مسجد نیز برای خوانندگان گرامی واضح است؛ لکن از این قضیه که گذر کنیم، مساله جایگاه نماز و خلاصه شدن آن در نمازخانه ها و جایگزینی این مکان به جای مسجد و یا شبستان ها و رواق های مساجد نیازمند بررسی بیشتر است.
نمازخانه هایی که نمازخانه نیستند!
در این مجال نمی خواهیم در دام اصطلاح بیفتیم و فرض را بر این میگذاریم که ساخت و یا جانمایی «نمازخانه» درست است، اما شیوه جانمایی و احداث نمازخانه هم در شأن نمازگزار و جامعه اسلامی نیست.
زمانی که برای سفر کردن از خانه خارج می شوی و وقت نماز برای اقامه آن وارد یکی از مجتمع های بین راهی می شوی منتظر یک محل زیبا و دلنواز برای نماز می گردی؛ اما وقتی سری به برخی نمازخانه های بین راهی می زنی سری از سر تاسف تکان می دهی!
نمازخانه هایی که نماز خانه نیستند و گویا از سر رفع تکلیف ساخته شده اند. در مجتمع های بین راهی وقتی سری به فروشگاه ها و رستوران هایش میزنی به وجد می آیی. رستوران هایی که از شما پول میگیرند تا نیاز روزانه یعنی خوردن شما را برآورده کنند؛ اما وقتی برای نماز پایت را داخل نمازخانه میگذاری انگار نه انگار که مهم ترین عمل دین که روزی 5 بار آن را انجام می دهیم و با آن سرو کار داریم همچنین مکانی را داشته باشد!
مردم ما بی نماز نیستند
برای همایشی به تهران رفتیم. یکی از مراکز مهم کشوری بود. وقتی به سالن همایشش وارد می شدیم با عبور از مکان های بزرگ و دالان های متعدد وارد فضای اصلی سالن های همایش می شدی. حدود چهار یا بیشتر سالن کنفرانس وجود داشت. سالن غذاخوری اش هم دست کمی از سالن های کنفرانسش نداشت. وقتی موقع نماز شد دنبال نمازخانه سالن کنفرانس می گشتم. در ذهن خودم یک نمازخانه بزرگ تصور می شد اما وقتی وارد نمازخانه شدم وا رفتم! ورودی نمازخانه مجزا نبود. بین ورودی خانم ها و آقایان فقط یک ورودی کوچک فاصله داشت و درب ورودی اصلی مشترک بود!
شاید باورش سخت باشد اما ظرفیت نمازخانه آقایان یک سالن کنفرانس چند صد نفری در یک مرکز مهم کشوری، شاید 50 تا 60 نفر بود! مدعوین برای خواندن نماز به نوبت می ایستادند یا در راهرو نمازخانه نماز می خواندند! قطعا قسمت خانم ها هم وضع بهتری از آقایان نداشت.
اگر سری به نمازخانه های مراکز مختلف بیندازی این احتمال به ذهنت می رسد که مسئولین محترم آن مراکز فرض را بر این گرفته اند که مردم بی نماز هستند!
فرودگاهی بین المللی روزانه چند پرواز دارد؟ آیا آمد و شد یک فرودگاه بزرگ حداقل در زمان های نماز چند هزار نفر هستند؟ متروی تهران روزانه چند میلیون نفر مسافر جا به جا می کند؟ چند صد هزار نفر از این مسافرین زمان نماز در مترو هستند؟
نمازخانه هایی که در این گونه مکان ها تعبیه می گردند گنجایش ظرفیت محدودی از افراد حاضر در آن مکان را دارد. اصلا می بایست این نمازخانه ها - که البته باید مسجد باشند - مردم را به سمت نماز دعوت و اشتیاق ایجاد کنند.
عدم وجود مسجد در این مکان ها و تعبیه ای مکانی کوچک آن هم با نام نمازخانه چه فرهنگی را به جامعه تزریق می کند؟ البته این را باید گفت که برخی مراکز دولتی یا مجتمع های بین راهی و یا پایانه های مسافربری از جهت ساخت مسجد و زیبایی و تمیزنگه داشتن و رسیدگی به آن ها و حتی برگزاری نمازجماعت قابل تحسین و تقدیر و معرفی هستند اما این قضیه باید گسترش یافته و فراگیر شود.
تفریح با عبادت منافات ندارد
در این رهگذر از نمازخانه های بوستان ها هم نباید گذشت. این مکان ها از نظر تجمع بسیار پرتراکم هستند و اتفاقا نیاز به مساجد مجهز و بزرگ می باشند. برخی ممکن است ادعا کنند خواندن نماز بین مردم جامعه کمرنگ شده و خیلی افراد بی نماز هستند. ضمن این ادعا باید گفت که اینکه جامعه را بی نماز بنامیم و با این تصور با مردم برخورد کنیم کار کاملا غلط و در خور یک فرد مسلمان نیست بلکه با تاسی به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام می بایست تشویق به نماز و فرهنگ سازی برای آن را سرلوحه کنیم.
کار بسیار پسندیده و زیبای اقامه نمازجماعت در فضای عمومی بوستان ها و پارک ها که چندین سال است اتفاق می افتد را می توان از این نمونه ها نامید.
حرکت بسیار زیبا و ماندگار اقامه نماز ظهر عاشورا هم مروج بسیار اثرگذار فرهنگ نماز اول وقت است. توصیه های رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون نماز هم به وفور وجود دارد.
در یکی از سخنان پیرامون نماز فرمودند: کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.
خواندن نماز به جماعت و با حضور قلب نیازمند مقدماتی است که باید آن را فراهم آورد. بخش عمده آن بر گردن مسئولین فرهنگی و قشر مذهبی جامعه است. محیط سازی برای اقامه نمازجماعت و توجه به نماز، یکی از کارهای مهمی است که در بسیاری از نمازخانه های فوق الذکر رعایت نمی گردد.
نتیجه اینکه خواندن نماز با تمام تاکیدات و جایگاه ویژه ای که نزد خداوند متعال دارد باید یکی از مهمترین دغدغه های هر مسلمان باشد. نماز به شکل جماعت یکی از پایه های استحکام جامعه اسلامی و مایه اتحاد و همدلی و نزدیک شدن مسلمانان به هم است.
مسجد بین راهی امام رضا علیه السلام در جاده دامغان
بایستی علاوه بر ترویج فرهنگ ساخت مسجد در مراکز مختلف به جای نمازخانه و پیاده سازی کامل فرهنگ مسجد و نمازجماعت در این مکان ها، آرامش روحی و جسمی را به مسلمانان هدیه داده و ان شاءالله زمینه ساخت مدینه فاضله با محوریت مسجد که نماد عبودیت خدا در زندگی بشر است مهیا گردد./829/ی701/س
محمدمهدی مرادی